فلسفه کلمه خودرو:
خودرو کلمه ای که از چند دهه پیش در ایران به منظور جایگزینی کلمه انگلیسی اتومبیل انتخاب شده است.
(Automobile)کلمه انگلیسی حاکی از وسیله یا دستگاهی است، سیار که خودش حرکتش را تامین میکند.
پس انتخاب کلمه خودرو انتخابی مناسب و علمی است؛اما در ادبیات انگلیسی از کلمه”car”برای بیان منظور نیز استفاده میشود که کلمه ای فراگیر و پرکاربردتری است.
طراحی( Design)چیست؟
طراحی به دانش ایجاد یک طرح یا نمایه از هر تصویر ذهنی یا واقعی گفته میشود؛طراحی به دو حوزه کلی تقسیم می شود:
که شامل برداشت های شخصی یا تجربه های آزاد طراح از موضوعات گوناگون با بیان مستقل و به روش هلی متنوع می باشد.
که شامل مراحل ترکیب عناصر بصری وفضا بر پایه اصول طرح است،و جنبه کاربردی دارد مانند رشته طراحی صنعتی…
بپردازیم به موضوع اصلی یعنی “طراحی خودرو”:
بطور خلاصه طراحی خودرو یعنی فرایندی خلاقانه که برای تعریف ظاهر فیزیکی وسایل نقلیه موتوری (اتومبیل،کامیون،موتور سیکلت و..)مورد استفاده قرار میگیرد؛این طراحی شامل طراحی داخلی و خارجی است.
طراحی خودرو روند توسعه ظاهر وتا حدوی ارگونومیک وسایل نقلیه موتوری میباشد؛طراحی عملکردی و توسعه وسیله نقلیه موتوری مدرن معمولا توسط یک تیم بزرگ از بسیاری، از رشته های مختلف گنجانده شده در مهندسی خودرو انجام میشود.
همیشه انسان در هر دوره و مکانی در جستجوی راهی برای زندگی بهتر بوده وهمین خصوصیت کمالگرایی و آرمانی فکر کردن انسان ها باعث به وجود آوردن پدیده های اکتسابی مانند علم،هنر،فرهنگ و تمدن شده و امروزه با پر رنگ شدن نقش و ارتباط تنگاتنگ آن با اقتصاد و سطح و رفاه اجتماعی باعث بوجود آوردن انقلابی در ارتباطات و جابجایی انسان ها شده است.
امروزه بشر به نقش پر رنگ و پراهمیت صنعت ساخت خودرو در تمامی مراحل زندگی واقف شده و این صنعت تا جایی پیشرفت کرده است،که دیگر وسیله نقلیه نه تنها ابزاری برای جابجایی بلکه فراخور سطح اجتماعی به عنوان یک عامل سازنده پرستیژ و یک اثر هنری نگاه میکند.
طرح ظاهری و بدنه یک خودرو ،مرحله ای از ساخت آن است که ذهن تمامی متصدیان یک کارخانه را به خود مشغول می دارد .طرح بدنه مقوله ای است که بر کاربرد کل یک مجموعه اثر می گذارد و نمی توان به سادگی از آن گذشت؛اگر خودرویی از آخرین دست آوردهای بشری استفاده نماید ولی دارای طرح مناسبی نباشد قادر نیست که از بازار فروش درخوری بهره مند گردد.
شاید یکی از معروف ترین مثالها در این زمینه محصول کراس اوور پونتیاک بنام آزتک باشد که از آن به عنوان یکی از زشت ترین اتومبیل های قرن نیز یاد میشود،این خودرو علیرغم ویژیگی های فنی نسبتا خوب ،به دلیل عدم برخورداری از طراحی مناسب با شکست سهمگینی در بازار مواجه شد شاید بتوان یکی از عوامل ورشکستگی جنرال موتورز در سال ۲۰۰۸ و به تبع محو برند با سابقه پونتیاک را ناشی از طرح نامناسب این خودرو دانست.
● بدنه خودرو هر چه باشد و به هر شکلی که باشد یک نوع پوشش است که بر اندام شاسی دوخته میشود و این پیراهن بسیار انعطاف پذیر است در مرحله عمل طراحان از نخستین کسانی هستند که با تکوین و خلق یک بدنه موجبات فروش خوب یا بد یک خودرو را فراهم می آورند، آنها قادرند که بر روی شاسی یک اتومبیل اتاقی را طراحی کنند که محصول را بسیار پیشرفته و یا خوب نشان داده و کارخانه را از ورطه سقوط و ورشکستگی برهاند ویا برعکس.
این امرنشانگر آن است که کار طراح تا چه میزان از حساسیت برخوردار بوده و چقدر در پیشرفت یا پسرفت مجموعه اثر می گذارد.
البته در این باب نباید دو مسئله را فراموش نمود،یکی خط مشی کارخانه و دیگری سلیقه مدیریت؛ در عین حال یک طراح علاوه بر داشتن قابلیت طراحی باید از *انسان شناسی، روانشناسی و جامعه شناسی* هم چیزهایی بداند چرا که آگاهی و وقوف بر این مسائل باعث زنده ماندن و پایداری یک شرکت در مقابل رقیبان می گردد.
که امروزه کار طراحی یک خودرو را بیش از همه بخش بازاریابی یک شرکت است که انجام میدهد نه دپارتمان طراحی! در صنعت خودروسازی مقوله بازاریابی از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا دراینبین، صحبت از شمارگان میلیونی تولید است و از همه مهمتر آنکه، عرضه یک محصول جدید به بازار، از لحظه تصمیمگیری تا تولید حدود سه تا پنج سال زمان میبرد و در این مدت سرمایهگذاری سنگینی (در حدود صدها میلیون دلار) در خصوص تجهیزات، ماشینآلات، نیروی متخصص و سازماندهی فروش و خدمات پس از فروش، صورت میپذیرد و اگر چنانچه محصول جدید در بازار موفق نگردد، شرکت سازنده ضرر و زیان هنگفتی را متحمل خواهد شد. از همین رو، تصمیمگیری در مورد طرح و ویژگیهای یک محصول بسیار با احتیاط انجام میگیرد و در واقع این بخش بازاریابی است که دقیقاً مشخص میکند چه نوع اتومبیلی و با چه ویژگیهایی و با چه شکل و شمایلی تولید و به بازار عرضه شود. مثلاً ممکن است که بخش بازاریابی دریابد که بیشتر مردم در این ایام، طرحهای گرد و عضلانی را میپسندند و یا برعکس، خطوط تیز و یا لبهدار را ترجیح میدهند؛ از این رو، پس از جمعبندی نهایی دادههای مربوطه، به طراحان شرکت دستور طرح چنان خودرویی را میدهد. در حقیقت مهمترین کار بخش بازاریابی تشخیص وضعیت بازار از نظر تخمین حداکثر ظرفیت فروش، تعیین محدوده قیمت، شناخت پیدا کردن نسبت به سلیقه عمومی عامه مردم و….. میباشد.
حتماً لازم نیست که طرح یک خودروی خاص، تمامی نوآوریهای زمانه را در خود جمع نماید، چه بسی طرحهای بسیار سادهای که میتوانند به فروش خوبی نیز دست یابند، طرح بدنه فولکسواگن گلف نسل اول در این باب مثال خوبی است، این طرح که توسط طراح سرشناس ایتالیایی به نام «جورجتو جیوجیارو» تکوین و در سال 1974 میلادی رونمایی شد، جدا از آنکه بر اساس نیازهای روزمره خانوادههای کوچک شهری ساخته شد، سادگی را نیز فراموش نکرد و همین سادگی هم باعث جلب توجه مشتری گردید؛البته در این میان، طرحهای بسیار زیبا و درعینحال پیچیدهای نیز وجود دارند، همچون لامبورگینیها و یا فراریها و نیز پاگانی ها و…. که شکل و قیافه خاص مختص به خود را دارا هستند. از سوی دیگر، طرح بدنه نمایانگر اصالت یک کارخانه صاحب سبک و پیشرو نیز میباشد، در این باب پورشه مثال خوبی است. بیشتر مدلهای پورشه از طرحی مشابه با یکدیگر برخوردار بوده و یا از یک شکل کلی بهره میبرند و این قضیه هم در میان مدلهای به اصطلاح شاسیکوتاه این کمپانی نمود بارزتری دارد. و دراینبین، تنها امکانات، قابلیتها و تغییرات جزئی است که آنان از یکدیگر متمایز میسازد.